مینیمالیسم چیست؟ مینیمالیست کیست؟
سادهگرایی یا مینیمالیسم (به انگلیسی: Minimalism) یا کمینهگرایی یا هنر کمینه یا هنر موجز یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشتهاست. از نامهای دیگر این جنبش abc art و هنر تحتاللفظی (literalist art) میباشد.
کمینهگرایی را میتوان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر سفید روی سفیدش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تأثیر گذاشت.
اما حتی قبل از این جنبش و مشهور شدن اصطلاح مینیمال، اگر به معنای کلمه در فرهنگ لغات هم برگردیم به چنین تعاریفی خواهیم رسید: مینیمالیست فردیست که سادهترین حالت یا حداقل میزان یا درجه از هر چیزی را ترجیح میدهد.
در حال حاضر، مینیمالیسم فقط یک سبک هنری نیست بلکه روشیست برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی همهی ما. حتما شما هم قبول دارید که وضعیت فعلی همهی ما میتواند بسیار سادهتر شود.
زندگی مینیمال یعنی چه؟
خیلی از کسانی که میخواهند این سبک زندگی را از همان ابتدا رد کنند، میگویند که مینیمالیست بودن یعنی نباید خانه و ماشین و تلویزیون داشته باشی. یا مثلا بعضیها میگویند که مینیمالیست بودن یعنی تعداد وسایلی که داری کمتر از صد تا باشد. واقعیت این است که مینیمالیسم هیچکدام از اینها نیست اما اگر هدف شما رسیدن به این موارد باشد، مینیمالیست بودن میتواند کمکتان کند.
مینیمالیسم ابزاریست که شما را به حس رهایی میرساند؛ رهایی از نگرانی و اضطراب هرروزه، از افسردگی و از فرهنگ مصرفزدهای که همهمان گرفتارش شدهایم.
خریدن و داشتن، به خودی خود بد نیستند. اما به نظر میرسد که در زندگیهای امروز، این داشتنها بیش از حد برایمان مهم شدهاند. اینقدر مهم که سلامتی، روابط انسانی، علایق و رشد و توسعهی فردیمان را به راحتی فدایشان میکنیم. یک لحظه فکرش را بکنید. موافق نیستید؟
مینیمالیسم به ما نمیگوید که به دنبال داشتن شغل و خرید خانه و ماشین و چیزهای دیگر نروید. بلکه به ما اجازه میدهد تا آگاهانه انتخاب کنیم و وقت و انرژی و پولمان را صرف چیزهایی بکنیم که واقعا اهمیت دارند.
بگذارید این چند خط را جمعبندی کنیم و به یک تعریف ساده از مینیمالیسم برسیم:
مینیمالیسم ابزاریست که شما را از شر چیزهای اضافه رها میکند و جا را برای چیزهایی باز میکند که واقعا مهماند و به آنها نیازدارید تا بتوانید به شادی، حس خوشبختی و رهایی واقعی برسید.
در واقع هرچهقدر که چیزهای اضافه را از زندگیتان حذف کنید، بیشتر به سمت زندگی مینیمال پیش رفتهاید.
مینیمالیسم ابزاریست که شما را به حس رهایی میرساند؛ رهایی از نگرانی و اضطراب هرروزه، از افسردگی و از فرهنگ مصرفزدهای که همهمان گرفتارش شدهایم.
فواید زندگی مینیمال برای شما
احتمالا تا همینجای کار متوجه شدهاید که رو آوردن به سبک زندگی مینیمال چه فوایدی میتواند داشته باشد. اما صرفا برای جمعبندی، زندگی مینیمال:
- برای چیزهایی که واقعا مهماند (مثلا خانواده و دوستان) جا باز میکند
- با کم کردن دغدغهی داشتن، آزادی و آرامش بیشتری به شما میدهد
- با کاهش استرس، ریسک ضربه خوردن سلامتیتان را کاهش میدهد
- برای انجام کارهایی که دوست دارید (سرگرمی، هنر و…) وقت ایجاد میکند
- با کاهش دادن میزان ترس از شکست، حس شادی و رهایی به شما میدهد
- به مرور زمان، اعتماد به نفس شما را افزایش میدهد
مینیمالیسم ابزاریست که شما را از شر چیزهای اضافه رها میکند و جا را برای چیزهایی باز میکند که واقعا مهماند و به آنها نیازدارید.
چگونه زندگی مینیمال را آغاز کنیم؟
۱- دلایلتان را بنویسید
چرا میخواهید زندگی مینیمال را امتحان کنید؟ از اینکه برای بودن با خانواده و دوستان وقتی ندارید، ناراحتاید؟ شبها از شدت اضطراب خوابتان نمیبرد؟ همیشه فکر میکنید خانهتان کوچک است و جایی برای وسایل ندارید؟ همهی اینها را بنویسید. وقتی که کار سخت شود و حس کنید که نمیخواهید ادامه دهید، داشتن این دلایل برای ادامه کمکتان خواهد کرد.
۲- از شر لوازم تکراری خلاص شوید
در خانه چرخ بزنید و وسایلتان را ببینید. از چه چیزهایی چند تا دارید؟ مثلا ممکن است دو ظرف برای چای خشک داشته باشید یا دو نسخه از یک کتاب. از خودتان بپرسید که واقعا هر دو تا را نیاز دارید؟ اگر نه، یکی را بردارید و داخل یک جعبه بگذارید. در نهایت، این جعبه که پر از لوازم تکراریست را از خانه خارج کنید، به فرد دیگری بدهید یا دور بریزید.
۳- یک منطقهی بدون درهمریختگی مشخص کنید
بخشی از خانه را به عنوان منطقهی بدون درهمریختگی در نظر بگیرید. فقط وسایلی را در این بخش نگه دارید که واقعا لازمشان دارید. سعی کنید وسعت این منطقه را به مرور زمان افزایش دهید. مثلا اگر منطقهی اولیه اوپن آشپزخانه بوده، آن را به کل آشپزخانه گسترش دهید. بعد از مدتی خواهید دید که چهقدر به داشتن یک خانهی مینیمال نزدیک شدهاید.
۴- مینیمال سفر کنید
همانطور که گفتم، اتفاقی که من را طرفدار مینیمالیسم کرد، سفر دوماههای بود که به استان گلستان داشتم. لازم نیست دو ماه سفر کنید. فقط باید کمتر از همیشه وسیله با خود بردارید. مثلا برای یک سفر چهارروزه برنامهریزی کنید اما فقط به اندازهی یک سفر دوروزه با خود وسایل بردارید. لذت سبک سفر کردن را به خودتان هدیه دهید تا رسیدن به رهایی زندگی مینیمال برایتان تبدیل به یک هدف شود.
کاملا از این مطلعام که همه امکان سفر کردن را ندارند. اما این سفر قرار نیست با مقصدی دور و راهی دراز عجین باشد. با توجه به بودجهی شخصیتان سفر کنید. سفر من هم بدون همکاری با دهگردی قطعا نمیتوانست دو ماه متوالی طول بکشد. چون از لحاظ مالی نمیتوانستم دو ماه کار نکنم و زنده بمانم!
۵- لباسهای اضافی را حذف کنید
یکی از سختترین بخشهای کار شاید همین باشد. خود من هم در حال حاضر در این مرحله گیر کردهام و هنوز بیش از حد لزوم لباس دارم. سعی کنید یک قانون برای خودتان مشخص کنید. مثلا هر لباسی که بیش از یک سال از آخرین دفعهی پوشیده شدنش میگذرد را کنار بگذارید. لباسهای جمعشده را به دیگران بدهید یا دور بریزید.
برای برای شخص من، کوچک کردن کلکسیون دیویدیها و کتابهایم هم مثل لباسها سخت خواهد بود. ولی امیدوارم بتوانم کمکم این کار را هم انجام دهم و حداقل آنها را به نسخههای الکترونیکی تبدیل کنم و داخل یک هارد بریزم.
۶- سادهتر غذا بخورید
هر روز به دنبال یک غذای جدید نباشید. کار آشپزی و درست کردن وعدههای روزانه را برای خودتان سادهتر کنید. مثلا سه نوع شام برای کل هفته در نظر بگیرید و فقط همان سه غذا را درست کنید. بعد از اتمام هفته، این تعداد را بسته به تجربهی اولیهتان کم یا زیاد کنید.
۷- پسانداز کنید
یک عدد برای خودتان مشخص کنید و با کمتر کردن میزان خریدتان، سعی کنید به همان میزان پسانداز کنید. قرار نیست این رقم برای همه به یک میزان باشد. آن را بسته به میزان درآمدتان مشخص کنید. علاوه بر راحتتر شدن خیالتان نسبت به روز مبادا، داشتن این رقم -در یک حساب جداگانه- یک نتیجهی ملموس از زندگی مینیمال شما خواهد بود و برای ادامه ترغیبتان خواهد کرد.
۸- با قدمهای کوچک ادامه دهید
قبل از اینکه فکرش را بکنید، خواهید دید که به یک مینیمالیست تمامعیار تبدیل شدهاید!
بسیاری از خانههای مینیمالیستی دارای یک طرح ساده، بی آلایش و کارآمد هستند و فضای موجود را بیهوده هدر نمیدهند و آن را شلوغ نمیکنند. در چنین خانهای، همه چیز بر اساس نیاز ساکنان آن انتخاب میشود. این سادگی یا بهتر است بگوییم این ساده گرایی باعث ایجاد وضوح و آرامش در معماری بیرونی و در دکوراسیون داخلی خانه میشود. اشکال ساده، فضای کاربردی باز، دیوارهای داخلی کم، مکانهای ذخیره سازی منحصر به فرد و مخفی و هرچیزی که باعث ساده شدن فضا شود، از ویژگیهای برجسته طرحهای مینیمالیستی هستند.
مینیمالیسم به ما میگوید که چیزهای اضافه را حذف کنیم. طبیعتا اگر قرار باشد چیزهای اضافهای که در حال حاضر داریم را حذف کنیم، باید از اضافه شدن آنها در آینده هم جلوگیری کنیم. اما همین مینیمالیسم ادامه میدهد که اگر از چیزی لذت میبرید، برای زندگیتان لازم است و قرار نیست همه چیز را حذف کنیم و مثل راهبان بودایی ادامهی حیات دهیم.
حالا سوال اینجاست که موقع تصمیمگیری برای خرید، چهطور از روش مینیمالیستی استفاده کنیم و انتخاب بهتری داشته باشیم؟ پاسخ من این است: قبل از هر خریدی، سه سوال از خودتان بپرسید.
اول: پولش را دارید؟
فرض کنید دوست دارید یک ماشین بخرید. قبل از هر چیز باید از خودتان بپرسید که پول خرید یک ماشین خوب را دارید یا نه؟ اگر بخواهید با پولی که دارید ماشین بخرید، مجبور خواهید شد یک ماشین قدیمی بخرید که در آینده بیشتر مایهی آزار خواهد شد تا آسانکنندهی کار؟ یا مثلا مجبور خواهید شد قرض یا وام بگیرید و بعد دوبرابر کار کنید تا قرضتان را پس دهید؟
اگر به اندازهی کافی پول ندارید، صبر بهترین راه است. زندگی را برای خودتان سختتر نکنید.
دوم: خریدتان واقعا جدید است یا نسخهی جدیدتر چیزی که دارید؟
حالا فرض کنید میخواهید یک هدفون بخرید. طبیعتا این روزها هر کسی به یک هدفون نیاز دارد. اما سوال اینجاست که در حال حاضر هدفون دارید یا نه؟ اگر هدفونی دارید که کار میکند، چرا میخواهید یک هدفون جدید بخرید؟ اگر جوابتان این است که مدلهای جدید بهترند، سوال بعدی را بپرسید.
سوم: آپدیت جدید ارزشش را دارد؟
حالا که دست به مثالمان خوب شده، بیایید برویم سراغ یک مثال جدید. فرض کنید میخواهید گوشی موبایلتان را عوض کنید. دلیلتان هم این است که گوشیتان مثل روز اولش نیست و قدیمی شده یا نسبت به مدلهای جدیدتر خیلی عقب است.
پیشرفت سریع تکنولوژی در سالهای اخیر باعث شده که خریدهای ما بعد از چند ماه، دیگر آخرین مدل نباشند. اما چهقدر از این پیشرفت واقعا پیشرفت است و چهقدرش تلاش تولیدکنندگان برای فروش بیشتر به من و شما؟
از خودتان بپرسید که اشکال گوشیتان چیست و چهقدر با مدلهای جدیدتر تفاوت دارد؟ مثلا اگر فقط از عمر باتری رضایت ندارید، میتوانید به جای خرید یک گوشی جدید، فقط باتری گوشی فعلیتان را عوض کنید. اما اگر چند سال از خرید قبلیتان گذشته و -با توجه به استفادهای که از گوشی دارید- نیاز به تغییر را احساس میکنید، خرید آخرین مدل میتواند یک کار درست و منطقی باشد.
مینیمالیسم با خرید مخالف نیست. فقط با خریدهای اضافه مشکل دارد.
منبع: https://hamed.media